آرمان خوزستان: شهر، عزادار عزیزی است که مردمش خادمی عزاداران را عزتی برای خویش میدانند؛ شور و شوق شیدایی حسینی، در جوار شط کرخه میجوشد و مردمش قرب و قرار خویش را در قطرهقطره خدمت به قدسیترین قافله عاشقان میجویند، اینجا کرخه، شهر یکهزار موکب است.
بطری آب معدنی را چنان در دستان کوچک خود میفشارد که گویی گنجی گرانبهاست. بیش از ۶ سال ندارد، چادر سیاه بر سر و لپهایی گلانداخته از گرما. هر زائری را که میبیند با شتابی کودکانه به سویش میدود تا عطشی را فرو نشاند.
زهرا یکی از خادمان جاده دلدادگان حسین(ع) است که به همراه پدر، مادر و برادر ۹ سالهاش در طریقالحسین(ع) به پذیرایی از زائران اباعبدالله(ع) مشغولاند. وسعت موکب خانواده کوچکشان نه یک زیلوی ساده کنار جاده، بلکه اقیانوسی از دلدادگی است که سرود عاشقی را میسراید.
عشق و خدمت در مقیاسی بزرگ، سراسر شهرستان کرخه را فرا گرفته است. موقعیت جغرافیایی ویژه، نزدیکی به مرز چذابه و قرار گرفتن در مسیر طریقالحسین(ع)، این منطقه را به قدمگاه زائران حسینی تبدیل کرده است. جایی که هر سال بیش از ۲ میلیون زائر کربلا از آن عبور میکنند و صدها موکب، زائران را تا مرز چذابه مشایعت میکنند.
عشق بینشان
«املیلا» یکی از بانوان این مسیر است. بیوقفه کار میکند؛ نان پخته را برمیدارد و دیگری را روی ساج – تابه بزرگ پخت نان – میکوبد. برای آنکه گرمای تنور صورتش را نسوزاند، با «شیله» (روسری عربی) صورت خود را پوشانده است. میگوید: «از صبح تا شب کارم همین است؛ نان پختن برای زائران امام حسین(ع)». وقتی از سختی کاری که گرمای هوا و حرارت تنور آن را دوچندان کرده پرسم، با صدای بغض آلود پاسخ داد: «کار ما کجا و کار حضرت زینب کجا؟! چه بر سر زینب در کربلا…» همین که این را میگوید، بغضش میشکند و اشک امانش نمیدهد.
عاشقان حضرت عشق در به درِ بیابان شدهاند تا این اقیانوس بی تاب خود را به کشتی نجات برساند. تا چشم کار میکند، جاده مملو از زائران و انبوه موکب هاست. از دور صدای مداحی حزن انگیزی به گوش میرسد: «اگر در به در کوه و بیابانم کنی، عشق است. اگر زخمی صد خار مغیلانم کنی، عشق است. پریشانم کنی عشق است، حیرانم کنی عشق است». نوایی که پاسخ همه سختیهای مسیر را میدهد که دلیل همه آن «عشق است».
نسل به نسل
در گوشه «کَپَر» – سایبانی دستساز از شاخه درختان – قاب عکسی شکسته قرار دارد. تصویر پیرمردی سالخورده که زیر آن نوشته شده «خادم اباعبدالله». «عبدالرحمان» دستش را آرام به سمت تصویر دراز میکند و میگوید: «سیزده سال است که توفیق خادمی زائران اربعین را دارم. سالهای گذشته من و پدرم با همدیگر این کار را میکردیم. وقتی پدرم فوت کرد، این راه را من و پسرم ادامه دادهایم.» دشداشه سیاه و بلند عربی به تن دارد و چفیه بر سر، ادامه میدهد: «یک سال کار میکنیم و پول جمع میکنیم برای اربعین، تا شرمنده زائران نشویم. شبانه روز در خدمت زائران اباعبدالله(ع) هستیم و خستگی در این راه معنایی ندارد».
انگار زمین در حال تبخیر شدن است و خاک به جوش آمده. آفتاب مردادِ خوزستان دماسنجها را از ۵۰ درجه گذرانده و هُرم گرما نفسها را سنگین کرده است. عرق؛ چون جویبار از شقیقهها سرازیر میشود اما زیر ظلّ این گرمای طاقتفرسا، خادمان زائران اربعین از بامداد تا شامگاه و از شامگاه تا بامداد ایستادهاند، برای خدمت، برای تکریم و برای ابراز عشقی که «زائر» و «خادم» را به یکدیگر پیوند میدهد، عشقی به نام حسین(ع).
موکبدار کوچک
دلی کوچک اما خدایی بزرگ دارد. یک میز چوبی ساده و زواردررفته، ظرفی از خرما و کُلمنی شربت، تمام دارایی موکبی است که موکبدار آن «محمدجواد» ۹ ساله است. دوسه سالی میشود که به کمک مادرش خادم زائران شده؛ کودکی که در گرمای راه، با دستان کوچک اما همتی بزرگ، لیوان شربت را به دست رهگذران میدهد. آرزویش کربلاست، اما میگوید خانوادهاش توان مالی سفر را ندارند.
اینجا عشق مرز نمیشناسد؛ نه رسمی، نه غیررسمی. در کنار ۸۰ موکب رسمی شهرستان کرخه، بیش از یکهزار موکب خانگی، حسینیه، مسجد و استراحتگاه از آغاز حرکت «مشایه» زائران، درهای خود را به روی کاروانهای اربعین گشودهاند. خدمترسانی مردم این شهرستان از مبادی «طریقالحسین» در شهر شاوور آغاز میشود، از مسیر خسرج و موکبهای عبدالخان کرخه میگذرد و تا پایانه مرزی چذابه امتداد دارد. خدمتی که نفسبهنفس با عشق حسین(ع) آمیخته است.
هَلابیکُم…
«حاج غلامحسین» از شیوخ سرشناس منطقه است؛ پیرمردی ۷۰ ساله که از نخستین روز ماه صفر، درِ خانهاش بیوقفه به روی زائران گشوده است. در فرهنگ عرب، شیخ حرمت و وقار خاصی دارد، اما برای او، پای زائر اربعین که وسط باشد، همهچیز تغییر میکند. خودش میگوید: «زائر حسین(ع) آقاست و ما همه خادمیم. خودم و پنج پسرم و تمام عشیره خادم اباعبدالله و زائرانش هستیم». با تشت و کوزه آب جلو میآید و با لحنی شیرین و لهجه بومی خطاب به میهمانان میگوید: «هَلابیکُم یا زُوارِ الحُسین». اصرار دارد پای پینهبسته و خستهی زائرانی را که مهمان خانهاش هستند، خود بشوید. اصراری چنان صمیمی و بیتکلّف که خستگی و شرم را همزمان از چهره زائر میزداید.
محور عبدالخان به بستان، جادهای به طول ۴۱ کیلومتر که به «طریقالحسین (ع)» شهرت دارد، شریان اصلی تردد عاشقان حسینی به سوی مرز چذابه است. این مسیر که ۲۵ کیلومتر آن در محدوده شهرستان کرخه امتداد یافته در ایام اربعین به رودخانهای خروشان از زائران بدل میشود. رودخانهای که موجموجِ آن از اشتیاق و زیارت لبریز است.
و اینگونه، از «عبدالخان» تا «چذابه»، هر وجب از خاک این دیار، زیر گام زائرانی کوبیده میشود که دل در گرو کربلا دارند. اینجا، گرمای بیامان مرداد خوزستان در برابر شعلهای که در دل مردمان زبانه میکشد، رنگ میبازد. کرخه، تنها یک شهر نیست بلکه روضهای است به وسعت یک مسیر… از کرخه تا دلدادگی.
منبع خبر «آرمان خوزستان» است و آرمان خوزستان در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 23748 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09800000000 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه آرمان خوزستان مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.